هـوا چقـدر دیـوانـه اسـت !
تـو کـه نیستـی ، گـریـه مـی کنـد .. !
همـه دچـارت شـدهـ ایـم ..
همـه !
یکی که نگرانم باشه
یکی که کنارش خود خودم باشم ...
یکی که براش مهم باشم ...
دلم یکی میخواد که وقتی بهش خوبی میکنم فکر نکنه محتاجشم
کسی که جواب محبتامو با محبت بده ...
دلم کسی رو میخواد که بهش ببالم ...
دلم کسی رو میخواد که جلو دیگران با افتخار بگم
این ماله منه این دنیای منه ...
دلم این روزا یه مرهم یه دوست داشتن واقعی میخواد ...
یکی که وقتی ازش هدیه خواستم نگران این نباشه
که با خودش هزار هزار فکر بی مربوط کنه
یکی که رفیق باشه یار باشه
یکی که اومدنش رفتن نداشته باشه ...
یکی که دستاشو بگیرمو با هم یه عالمه قدم بزنیم ...
دلم یه دوست داشتن میخواد ...
دوست داشتنی که این روزا به این سادگی ها گیر نمیاد ...
چه اعجازیــست لــــبهایت......
با هر بـــــوسه که میکاری........
گـــونه هایم گـــل میدهــــــد......
مـن
ازدُوست دُختـــَر
قَبلیشــــــــــ☞
از دُوست دختـــَر
بَعدیشــــــــــ☞
ازدُختــــَرِهایـ
مَحَلشـُونـــــ:‖
ازدُختــــَرهایــِ
فآمیلاشُونــــ☞
ازدُختـــــــَرخالهــ هاشـ...
ازدُختـــــــَرعمـــــُو هاشــ ...
ازدُختـــــــَرعمــــــَشـ...
اَ ایـنـ خواهــَر الَکـیـاشـ :‖
اَ تَمـامیهــ دُخترایی که لـایکش نمیکـنن...
دُختـــَرایی نگـاشون میـکنه...
دُختـــــَرایی که نگاشـــ میـکنن...
مُــــــــــــتنَـــــــــــــفِــــــــــــــــرَم
چیهـــ خو؟:/
مالهــ خودَمهـ/:
حَســـــودَمــ
ایـشـــ:/
khas
زِر زَدم بـــــــــــــــــــــاو
i am siNgEl fOoOr eVer
منم یه دختر بد!
xبـــــــدx
با یه مخ رددددد x
با یه عالمه درد X
تو یه زندون سررررد X
خستم از آدمای بد x
نمونده برام چیزی جز دررردx
مغزم دیگه داده رردد x
حالام برو چون نمیخوری به دررررد x
اینم واسه بدخواهام
صبر کن عشق تو تفسیر شود بعد برو
یا دل از ماندن تو سیر شود بعد برو
خواب دیدی که دل دست به دامان تو شد
تو بمان خواب تو تعبیر شود بعد برو
لحظه ای باد تو را خواند که با او بروی
تو بمان تا به یقین دیر شود بعد برو
صبر کن عشق زمینگیر شود بعد برو
یا دل از دیده ی تو سیر شود بعد برو
تو اگر کوچ کنی بغض خدا می شکند
خدایا...
خدایا این روزا که تموم شد
میام میزنم رو شونت و میگم: جنبه رو حال کردی؟
دلــــم رقــــص نمـــی خواهد...
هی دنـــــیا...
تمامــــــــــــــش کن!!
وگرنــــــــــه سـازت را میـــشکنم اینبار...
خدايا
کودکان گل فروش را می بینی؟!
مردان خانه به دوش،
دخترکان تن- فروش،
مادران سیاه پوش،
کاسبان دین فروش،
محراب های فرش پوش،
پدران کلیه فروش،
زبان های عشق فروش،
انسانهای آدم فروش،
همه رامی بینی؟!
می خواهم یک تکه آسمان کلنگی بخرم،
دیگر زمینت بوی زندگی نمی دهد رفیق…!!
اموخته ام...
اولین وآخرین دختری که درمقابلش زانو میزنم دخترم باشد
آن هم برای بستن بند کفشهایش ...
تنهایــی ..
تقدیر من نیست ...
ترجیج من است ...
بکرند...
نابند...
احساساتشان دست نخورده است..
لمس نشده اند،
...... باور نکرده اند،
تحقیر نشده اند..
آری ، هنوز هم هستند ! نادرند ! کمیاب اند ! پاک اند !
روزی که قرار می شود کنار گوش کودکی لالایی بخوانند ، شرمشان از نام " مادر " نمی شود !
بگــــــــو که واگــُـــــــذار شــُــــد...
کجــای شهر قرار بگـذاریم ؟
پــارک یا رستــوران ؟
چه رنگ لبـاس بپوشم دیوانــه تــر می شوی ؟
سـادگی* خوب هســت ؟
می خواهی بـرایت شعـر هم بخوانم بلنـد بلنـد ؟
یا آرام بگویـم دوستــت دارم گلــم ...؟!
کــدام بهتر هسـت
بمــانم شاعری کنم یا از عاشقـی ات بسـوزم و تمـام شـوم ...؟!
من اگر می خندم تنها به اجبار عکاس است
و گرنه ...... بی تو
من کجا .....
خنده کجا ؟
ﺍﺯﻡ ﭘــــﺮﺳـــﯿــﺪند: . . .
ﻣــﻨــﺒــــﻊ ﻧـــــﻮﺷــﺘــــﮧ ﻫــﺎﯾـــﺖ ڪـــﺠــﺎﺳـــــﺖ ؟ . . .
گــفــتــــم ﺯﯾـــﺎﺩ ﺩﻭﺭ ﻧـﯿـﺴـــﺖ . . .
ﯾــــڪــــــــــــ ﻭﺟــﺒــﯿـــﮧ ﺑـــﻐـــﻀــمــــــﮧ . . .!!
میترسم از این که...
روزی...
یک جایی...
من و تو...
خیلی دور از هم،
شب و روز در آغوش یک غریبه،بی قرار هم باشیم
به " تـــــــــــــو " کـــــه میرســـــم ...!
مکـــث میکنـــــم ...!
انگـــــار در " زیباییــ ــت " چیـــــزی را ,
جـــــا گذاشتـــــه ام !
مثلــــــــــا"...
در صـــ ــدایت ... آرامـــــ ـــش ♥
در چشـ ــــم هایـــــت ... زندگـــــ ـــی ♥
یکی باید باشد
همانکه وقت درد همدردت شود
صورت به عرق نشسته ازدردت را بوسه زند
وتو تمام دردت را دردستانش بفشاری
واو مردانه برای تسکینت آغوشش را تنگ ترکند
یکی باید باشد
همانکه وقتی بخاطرحضورش تشکرمیکنی
لبخند زنان بگوید درهمه شرایط با توام
وتو اینبار نه ازعشقت که ازخدایش تشکرمیکنی
من یک زنم!
نه جنس دوم ،
نه یک موجود تابع ،
نه یک ضعیفه،
نه یک تابلوی نقاشی شده ،
نه یک عروسک متحرک برای چشم چرانی،
نه یک کارگر بی مزد تمام وقت...
باور داشته باش
من هم اگر بخواهم ،
می توانم خیانت کنم ،
بی تفاوت و بی احساس باشم ،
بی ادب و شنیع باشم ،
بی مبالات و کثیف باشم ....
اگر نبوده ام و نیستم ،
نخواسته ام و نمی خواهم!!
من زنم…
بی هیچ آلایشی…
حتی بی هیچ آرایشی !
او خواست که من زن باشم …
که بدوش بکشم،بار تو را که مردی !
..... و برویت نیاورم که از تو قویترم ...
آری من زنم...
او خواست که من زن باشم ...
همچنان به تو اعتماد خواهم کرد ...
عشق خواهم ورزید ...
به مردانگی ات خواهم بالید ...
با تمام وجود از تو دفاع خواهم کرد ...
پشتیبانت خواهم بود ... و تو ...
مرد بمان!
این راز را که من مرد ترم
به هیچ کس نخواهم گفت !!
ابروهــــای مردانه ات را دوست دارم
وقتــــی به اســــم ِ " غیــــرت "
در هــــم تنیده می شوند ...
|
گاهی که گلوی شاعرانگی ام رو به کویر لبخندت می گیرد،
تو بر سنگفرش چشمهایم قطره قطره جاری.
در شمالی ترین نقطه قلبم،
با تاجی بر سر،
عاشقانه هایم را واژه به واژه به سلطنت می نشینی!
هنگام غروب من می مانم
و تبسم سپیدهایی که به طعم نگاه توست،
شیرین شیرین!
هـوا چقـدر دیـوانـه اسـت !
تـو کـه نیستـی ، گـریـه مـی کنـد .. !
همـه دچـارت شـدهـ ایـم ..
همـه !
بــــاید بــاور کنــیم !
"تنـهـــایی" . . .
تلـــخ تــرین بــلایِ بــودن نیــســت . . .
چیـــزهـای بـدتــری هـم هســت . . .
روزهـــای خستـــه ای که در خـلـوتِ خـانـــه، پـیـــــر می شــوی . . .
و ســال هــایی که ثانــیه به ثانیــه از سَــر گذشتــه اســت. . .
تـــازه پِــی می بـــریــم کـه تــنـــهـایـی، تلخــخ تــرین بـلایِ بـــودن نیســـت. . .
چیـــزهـــای بدتـــری هم هســــت
دیــر آمـــدن!
سالهاست
خانه هیچ زنی "مرد" نمی خواهد
همدم میخواهد
یک دوست میخواهد
که پیرهن گل گلی
و چشم های پرحرف بانو را بفهمد
مرد که در خیابان زیاد است
سالهاست خانه ی زن ها
نیست در جهانی میخواهد
که فقط درک کند
و آغوشش خوب کار کند ...
Design By : Bia2skin.ir
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
Alternative content
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 151
بازدید کل : 9132
تعداد مطالب : 49
تعداد نظرات : 13
تعداد آنلاین : 1